آزاده دلی که در کمین افتادم در صید نگاهش اینچنین افتادم دیری نگذشت و من ز چشمش ناگه چون قطرهی اشک در زمین افتادم رشاد مصور عبدالمصور رشاد...
برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 38
برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 184
برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 198
برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 181
وابستگی به شانهی هر بی نسب بس است
در خود مثالِ حضرت آدم شوم چطور؟...
از بس که داغ دیده ام و درد و رنج و آه
پرچم به دستِ قافلهی غم شوم چطور؟
یا شام در غروبِ غم انگیز زندگی....
چون اشک از نگاه خودم خم شوم چطور؟
دیریست از نفس کشیدن خود سیر گشته ام
در کام مرگِ خویش فراهم شوم چطور؟
بخشوده ام جفای تو را صد هزار بار
گر جانشینِ قبلهی حاتم شوم چطور؟
رشاد
عبدالمصور رشاد...برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 164
برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 200
جاده خاکی های عشقش بس خرابم کرده است
سخت میپیچم میان کوه و دریای که نیست
میروم امروز را با آنکه در ها بسته است
تا نگیرد از یخن روزی زلیخای که نیست
کفش هایم روزی خواهد آمد از آن سوی مرز
کفش هایم شاید...اما در کفِ پای که نیست
با دو چشم خیس برگشتم میانِ دفترم
روی نام خود زدم خطّی و امضای که نیست
رفته ام اینبار صحرایی که مجنون هم نرفت
تا سراغم را نگیرد عشق لیلای که نیست
رشاد
عبدالمصور رشاد...برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 200
شهرتت روزی جهانی می شود میدانم و...
شور برپا میکنی جانا کمی بینام باش!
با وزیرت یکه تازی کردی در شطرنج عشق
شاه مَیدانم فدایت یک کمی آرام باش
شوخ، مستی میکنی آهوی وحشی خواهشا
خواهشا آهوی مستم اندکی هم رام باش
نمره کم آورده ام لطفا تو ای استاد عشق
یاری ام ده آبروی این دل ناکام باش
رشاد
عبدالمصور رشاد...برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 175
همدل، رفیق، نیست و حتیکه همدمی
مجروحِ جنگ بررسی از مرجع زندگی طبق کپی رایت ام ، های مرحمی
لبخند هدیه کردم و صد فحش داده اند
انصاف و عدل نیست خدا یا چرا کمی؟
یک جعبه گریه دارم و یک جاده-راهِ دور
وین جاده منتهیست به دستان دیوِ کور
یک وادی-یک سراب و چه دلتنگ میروم
شاید بسوی مرگ، وَ شاید بسوی گور
سنگریزه میزند به سرم، روی شانه ام
شاید شکسته است دیگر سقفِخانهام
رشاد
عبدالمصور رشاد...برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 179
با آنکه شرطِ بازی ما سخت میشود
یک روز، قهرمان نهنگ های آبی ام
اینجملهکاذباستکه"همدردهمدماست"
همدرد منکجاستدرین بیحسابی ام
شاید دلیلی نیست که جان لرزه میکند
جز اینکه پیشِچشمِ یکی اضطرابیام
اینجا هزار درد درین قصهشامل است
من در میانِ این همه درد انتخابی ام
یک جنگیِ پیاده مرا طعنه میزند
شاید شکست خورده دلِ انقلابی ام
رشاد
عبدالمصور رشاد...برچسب : نویسنده : rashaado بازدید : 188